• وبلاگ : باتو نفس مي کشم ، گالي ...
  • يادداشت : تصوير گنگ
  • نظرات : 0 خصوصي ، 13 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام تولدت مبارك من لينك عوض مي كنم اگه خاصي بهم بگو
    فل يعني كه كليدي هم هست. قفل يعني كه كليد.

    دير است گاليا...................

    چه کسي بود که غرورم را محترمانه ذبح کرد ؟.....

    اااااااا

    have fun

    babye

    من وقت مي خواهم كه بخوانم تو را ..... من وقت ندارم بنويسم خود را.... نوراني واميدوار.

    انسان نشسته بود


    از اشتياق مهلك عصيان به چشمش اشك


    از خويش خسته بود


    پيوند او


    گويي كه با تمام خدايان گسسته بود … .

    خسته ام- اشك - خفگي ليك كتمان

    اينجام تا هي اصرار كنم به آنچه توي سرتان مي گذرد، با ما شريك شويدش.

    انسان بلند شد،

    با نبض خويش روح زمان را نظاره كرد.

    در دمدماي آمدن شمس تابناك،

    آنگه كه جان هنوز تجلي توان گرفت،

    از صبح خوابناك!

    از عمق جان خويش،

    آواز سر گرفت،

    تا پچ پچ و نواي همه جنگل خروش،

    از وحشت حقيقت ناباور صدا ، ساكت شد و خموش.

    انسان نظاره كرد،با جرات دوباره از ايمان خويشتن،

    راه دوباره يافت،تا بگذرد براي رسيدن به انتها، از جان خويشتن.

    كسي گفته بود بهم: "مال سكوت نيستي" حالا صدايش گم شده... قلبش را كوتاه نمي كند.
    "كلماتتان" را مي خواهم... حرف بزنيد...
    برايت دست مي زنم....
    فصلمان گذشته... ورق خورده تيرداد...
    برادر، برادر... انسان مرده ست... خدا نيز... نشنيده اي؟ حيوان و درخت را شكر كه ياد زندگي مي اندازندمان...

    سلام

    مطالب زيباي شما را خواندم. برايت ارزوي توفيق دارم. سري به ما بزن